این شب ها ‌ این روزها، 

تلخم، سردم، پر از ترسم، ضعیفم، بی رحم ام، عصبانی ام

از عالم و آدم طلب دارم، رک و مستقیم و بی ملاحظه حرف میزنم

فک کنم دیگه نتونم به اون مسخرگی و اون نسخه امیدوار و مهربون و گل و پروانه ای قبل برگردم

نه کارم

نه اپلای

نه فارغ التحصیلی

نه مقاله

هیچکدوم برام اهمیتی ندارن

حتی دیگه از اینکه زورم به این شرایط هم نمی‌رسه هم ناراحت نیستم

من حالا فقط نمی‌خوام حداقل ها را از دست بدم

حداقل های پیش پا افتاده

حداقل هایی که حالا دیگه تنها چیز ارزشمندیه که دارم 

این داستان: اکانت پرمیوم

نفسم درسته که بالا نمیومد ولی یادم میمونه

مثل همین که فقط بتونم یه لینک میت باز کنم

حداقل ,کنم ,اون ,هم ,حالا ,فقط ,هم ناراحت ,ناراحت نیستم ,نمی‌رسه هم ,هم نمی‌رسه ,شرایط هم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نفس دوباره ̯ دهکده ی من ̯ ارشادی بهترین آموزشگاه زبان برسی تخصصی لوازم یدکی توسان good-content مقاله تلویریون کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو بنارانه دانلود فایل های کمیاب